گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره شصت و پنجم (الطلاق) ...



ص : 205
اشاره
سورة الطلاق: این سوره مبارکه در مدینه طیبه نازل شده و آن را سورة النساء نیز گویند.
عدد آیات: یازده آیه نزد بصري، و دوازده نزد غیر بصري.
عدد کلمات: دویست و چهل و نه.
عدد حروف: یک هزار و شصت حرف.
ثواب تلاوت: أبو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده: هر که سوره طلاق و تحریم را در فریضه بخواند، حق تعالی او
را در پناه خود از خوف و ترس روز قیامت نگاهدارد از آتش جهنم، و در بهشت داخل فرماید، زیرا این هر دو سوره پیغمبر صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 1] ... ص : 205
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لا یَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ
( بِفاحِشَۀٍ مُبَیِّنَۀٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً ( 1
ص: 206
شأن نزول: عبد اللّه عمر، زوجه خود را در حال حیض طلاق داد، حضرت فرمود: رجوع کن تا پاك شود. آیه نازل شد:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ: اي پیغمبر عالی مقدار، إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ: زمانی که طلاق دهید تو و امت تو زنان مدخوله را که صغیره و یائسه و حامله
نباشد، فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ: پس طلاق دهید در وقت عده ایشان، که آن طهري است که با ایشان نزدیکی نکرده باشید در آن، که
یکی از شرایط صحت طلاق وقوع آنست در طهر غیر مواقعه. (اقسام طلاق و احکام و شرایط و مسائل آن رجوع به کتب فقهیه و
مسائل عملیه است). وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ: و شماره کنید عده زنان را، یعنی ضبط کنید و آن را کامل سازید تا به سه طهر، زیرا آنها از
ضبط شماره آن غافلند به جهت کثرت نسیان و نقصان عقول ایشان. یا بشمارید اوقات طهر را که وقت وقوع طلاق است. وَ اتَّقُوا اللَّهَ
رَبَّکُمْ: و بترسید از خدا که پروردگار شماست در ضبط آن، پس سستی در آن مکنید. یا تطویل منمائید به اینکه رجوع کنید باز
طلاق گوئید، باز رجوع نمائید به جهت اذیت زنان.
لا تُخْرِجُوهُنَّ: از خدا بترسید و بیرون مکنید زنان مطلقه را، مِنْ بُیُوتِهِنَّ: از خانههاي ایشان که در وقت زناشوئی هر دو در آنجا بودند
تا وقتی که عده آنها منقضی شود (مراد خانههاي شوهران است). وَ لا یَخْرُجْنَ: و باید که زنان نیز بیرون نروند از آنجا بدون اذن
شما، إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ: (مستثنی از اول) یعنی ایشان را بیرون مکنید مگر آنکه بیایند، بِفاحِشَۀٍ مُبَیِّنَۀٍ: به عمل زشت آشکار او هویدا. مراد
معصیتی است که حد داشته باشد (تفصیل رجوع به رسائل عملیه است). وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ: این حکمها که مذکور شد، حدهائی
است که خدا مقرر فرموده براي مصالح بندگان، وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ: و هر که تجاوز کند از حدود الهی و خلاف آن نماید، فَقَدْ
ظَلَمَ نَفْسَهُ: پس بدرستی که ستم نموده است بر نفس خود، و خود را به سبب آن مستحق عقوبت ساخته، و از مثوبات
ص: 207
ابدیه محروم ساخته. لا تَدْرِي: نمیدانی تو اي طلاق دهنده، یا اي پیغمبر برگزیده، یا نمیداند هیچ نفسی، لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ: شاید
صفحه 136 از 274
خداي تعالی گرداند، بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً: بعد از این طلاق کاري را به این وجه که مرد را پشیمان کند و دوستی زن به دل او اندازد، تا
رجوع کند در اثناي عده.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 2] ... ص : 207
فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ
( یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ( 2
فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ: پس چون برسند زنان به مدت خود، یعنی مشرف شوند به زمان آخر عده، فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ: پس نگاهدارید،
یعنی رجعت کنید به ایشان به نیکوئی که آن حسن معاشرت و لطف مرافقت و انفاق مناسب است، یا ترك اضرار ایشان به سبب
تطویل عده تا مانع ازدواج ایشان شود به غیر. أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ: یا جدا شوید از ایشان به نیکوئی، یعنی فرع طلاق است از نفقه و
مسکن و صداق ادا کنید. حاصل آنکه تا مطلقات در عدهاند، اختیار امساك و مفارقت در دست شما است. و بعد از عده، با خود
آنهاست در تزوّج به شما یا به غیر. وَ أَشْهِدُوا: و گواه گیرید بر طلاق یا رجوع و مفارقت، ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ: دو صاحبان عدالت از
شما که مؤمنانید و فایده این اشهاد آنست که مرد، انکار طلاق نکند، یا زن بعد از انقضاي عده، منکر رجعت نشود. یا بعد از موت
یکی از آن دو، دیگري دعوي زوجیت نکند تا میراث برد و جهات دیگر. وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ: و اقامه کنید شهادت را اي گواهان به
وقت حاجت براي خدا و طلب رضاي او و ثواب، نه به جهت مشهود له، یا به غرضی دیگر که غیر حق باشد. و فقهاي ما از ائمه
هدي علیهم السّلام نقل
ص: 208
کردهاند که مراد، اشهاد بر طلاق است. ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ: این اشهاد یا اقامه شهادت، یا جمیع آنچه مذکور شد، پند داده میشود به
آن، مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ: کسی که ایمان آورد به خدا و اوامر او، وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ: و به روز رستخیز و بدانچه به او متعلق است، وَ مَنْ
یَتَّقِ اللَّهَ: و هر که بترسد از خدا و مرتکب مناهی نشود، یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً: قرار دهد براي او و پدید آورد براي او بیرون شدنی، یعنی
خلاص دهد او را از اندوه دنیا و آخرت یا هر که پرهیزد از حرام، حق تعالی او را مهتدي سازد به حلال.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 3] ... ص : 208
( وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً ( 3
وَ یَرْزُقْهُ: و روزي فرماید او را، مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ: از آنجا که گمان نبرد و در خاطر شما نیاورد، یعنی به خاطر نگذرد.
از حضرت صادق علیه السّلام مروي است: و یرزقه من حیث لا یحتسب:
«1» . یعنی برکت دهد او را در آنچه کرامت فرموده به او
ابن عباس روایت نموده که حضرت این آیه تلاوت و فرمود: مخرجا من شبهات الدّنیا و من غمرات الموت و من شدائد یوم القیامۀ.
یعنی: قرار دهد براي او بیرون شدنی از شبهات الدنیا و فرو کوفتن مرگ و از سختیهاي روز قیامت. «2»
تبصره: گوهر گرانبهائی که جالب خیرات و سعادات و دافع مکروهات است، تقوي و پرهیزکاري است چنانچه آیه شریفه اشعار
دارد.
و حضرت نبوي صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در وصایاي به ابا ذر فرماید: یا
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد 9، صفحه 319 )
صفحه 137 از 274
. 2) مدرك یاد شده، صفحه 318 )
ص: 209
اي اباذر، اگر مردم اتخاذ کنند عمل به این آیه را، هر آینه کفایت «1» . ابا ذر لو انّ النّاس اخذوا بهذه الآیۀ لکفتهم: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ
کند ایشان را: و من یتق اللّه ...
و نیز حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به ابی ذر فرماید: و لو انّ السّموات و الارض کانتا علی عبد رنقا ثمّ اتّقی اللّه لجعل اللّه فیها
و اگر آسمان و زمین باشند بر بندهاي بسته، پس بپرهیزد خدا را، هر آینه «2» . مخرجا، و لا یونسنّک الّا الحقّ و لا یوحشنّک الّا الباطل
قرار دهد خدا در این دو مخرجی، و البته باید انس نیابی مگر به حق، و تو را به وحشت نیندازد مگر باطل.
تتمه: علامه مجلسی رحمه اللّه فرماید: تقوي سه مرتبه دارد: 1- نگهداري نفس از عذاب دائم به تصحیح عقاید ایمانیه. 2- دوري
کردن از آنچه معصیت باشد از فعل و ترك. 3- نگهداري قلب از آنچه مشغول کند قلب را از حق، و این درجه خاص بلکه خاص
الخاص باشد.
وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ: و هر که توکل نماید بر خدا و کار خود را به او واگذارد، فَهُوَ حَسْبُهُ: پس خدا کفایت کند مهمات او را، یا
خدا کافی است در کفایت کردن امورات او، إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ: بدرستی که خداي تعالی رساننده است کار خود را به هرچه خواهد
و هر جا اراده نماید، یعنی آنچه اراده فرماید در حق متوکل و غیر متوکل، از او فوت نشود. قَدْ جَعَلَ اللَّهُ: بدرستی که قرار داده خدا،
لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً: براي هر چیزي اندازه که از آن در نگذرد، یا مقداري از زمان که از آن، پس و پیش بیفتد.
تنبیه: آیه در مقام لزوم توکل و تفویض امور است به ذات سبحانی، زیرا مؤمن وقتی دانست که هر چیزي از ارزاق و غیر آن به
تقدیر و توقیت او است، البته تسلیم شود به تقدیر الهی، و اعتماد نماید به حسن تدبیر و تقدیر او، و توکل کند به او سبحانه و تعالی.
و احادیث بسیار وارد شده از جمله:
__________________________________________________
. 1) نور الثقلین، جلد 5، صفحه 357 ، حدیث 47 )
. 2) مدرك یاد شده، صفحه 356 ، حدیث 39 )
ص: 210
هر که میخواهد اینکه «1» : -1 از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: من سرّه ان یکون اقوي النّاس فلیتوکّل علی اللّه
قویترین مردم باشد، پس توکل نماید بر خدا.
-2 لو توکّلتم علی اللّه حقّ توکّله لرزقتم کما یرزق الطّیور تغدو خمّاصا و تروح بطّانا: اگر توکل کنید بر خدا آنطوري که سزاوار
توکل بر او است، هر آینه روزي داده شوید چنانچه روزي یابند پرندگان که صبح روند به حالت گرسنگی، و شب آیند به حالت
سیري.
عبرت: مروي است شخصی نزد یکی از خلفا رفت و التماس عملی کرد، گفت: قرآن میدانی؟ گفت: نه. گفت: برو قرآن بیاموز،
آنوقت بیا تا براي تو کاري مقرر کنم. ما کار را بجز قرآن خوانان به دیگري ندهیم. آن شخص به طمع کار، مشغول به قرآن
خواندن شد. چون بدین آیه رسید، از عمل طمع برید.
اتفاقا روزي نزد خلیفه رفت، پرسید: قرآن آموختی؟ گفت: بلی. گفت: بیا تا شغلی براي تو مقرر کنم. گفت: مرا اراده هیچ کاري
نمانده، زیرا هیچ عملی بهتر از تقوي و توکل ندیدم، زیرا در قرآن به آیتی رسیدم که مرا از تو و کار تو مستغنی ساخت. گفت:
کدام آیه است؟ او خواند: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ... قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 4] ... ص : 210
صفحه 138 از 274
وَ اللاَّئِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَۀُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئِی لَمْ یَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ
( وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً ( 4
__________________________________________________
[...] .«... من احبّ » 1) بحار الانوار، جلد 71 ، صفحه 151 ، با جایگزینی )
ص: 211
شأن نزول: وقتی حکم زنان مطلقه در عده معلوم شد که (یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَۀَ قُرُوءٍ) اصحاب عرض کردند: یا رسول اللّه زنانی که
حائض نشوند عده آنها چیست؟ آیه آمد:
وَ اللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ: و آن زنانی که ناامید گشته باشند از حیض، مِنْ نِسائِکُمْ: از جمله زنان شما، إِنِ ارْتَبْتُمْ: اگر شک در
آنکه انقطاع خون به جهت کثرت سن است، یا به سبب عارض دیگر، فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَۀُ أَشْهُرٍ:
پس زمان عده ایشان سه ماه است. مراد زنانیند که امثال ایشان حیض بینند (بیان احکام مراجعه به رسائل عملیه است) وَ اللَّائِی لَمْ
یَحِضْنَ: و عدّه زنانی که حائض نشدهاند و در سن حیضاند، همچنین بر سه ماه مقرر است، وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ: و صاحبان حمل،
یعنی زنان حامله، أَجَلُهُنَّ: منتهاي زمان عده ایشان، أَنْ یَ َ ض عْنَ حَمْلَهُنَّ: آنست که بنهند بار خود را، یعنی وضع حمل نمایند. این در
عده طلاق است، لکن در عده وفات، میزان ابعد الاجلین است.
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ: و هر که بپرهیزد خدا را از مخالفت، و مراعات احکام مذکوره و حقوق را نماید، یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً: قرار دهد از
براي او در کارش آسانی، یعنی به سبب تقوي، امر دنیا و آخرت را براي او سهل سازد.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 5] ... ص : 211
( ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً ( 5
ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ: اینکه مذکور شد از احکام طلاق و رجعت و عده، حکم خداست، أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ: که نازل فرموده است آن را از لوح
محفوظ به سوي شما، وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ: و هر که بپرهیزد عذاب خدا را از مخالفت، و به احکام او عمل نماید، یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ: بپوشد
خدا از او گناهان او را، یعنی عفو فرماید آن را، زیرا حسنات، سیئات را از بین ببرد. وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً: و بزرگ سازد براي او مزد او
را، یعنی ثواب بیحساب که خلود در بهشت است به او مرحمت فرماید.
ص: 212
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 6] ... ص : 212
أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَ کَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّی یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ
( أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْري ( 6
بعد از آن، بیان حقوق معتدات را فرماید:
أَسْکِنُوهُنَّ: (این کلام و ما بعد آن بیان تقوي باشد، گوئیا کسی گوید چگونه عمل به تقوي باید کرد) فرماید ساکن گردانید زنان
مطلقه را، مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ: از آنجا که ساکن شدهاید، مِنْ وُجْدِکُمْ: به قدر وسع و توانائی خود.
مرد آنکه به قدر غنا و فقر خود، ایشان را مسکن دهید. وَ لا تُضآرُّوهُنَّ: و رنج و زحمت نرسانید مطلقات را در سکنی و نفقه،
لِتُ َ ض یِّقُوا عَلَیْهِنَّ: تا آنکه تنگ گردانید بر ایشان مساکن را تا خروج ضرورت شود. و لازم است که مسکن لایق به حال مطلقه باشد.
صفحه 139 از 274
وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ: و اگر زنان مطلقه، صاحب حمل باشند، فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ: پس نفقه دهید بر ایشان، حَتَّی یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ:
تا اینکه بنهند حمل خود را (تفصیل راجع به رسائل عملیه است). فَإِنْ أَرْضَ عْنَ لَکُمْ: پس اگر شیر دهند اولاد را بعد از انقطاع علاقه
نکاح براي شما، اي پدران، از روي تبرع فرزندان را به ایشان واگذارید، و اگر بدون اجرت راضی نشوند به شیر دادن، فَآتُوهُنَّ
أُجُورَهُنَّ: پس ایشان را بدهید مزدهاي ایشان را، یعنی اجرة المثل رضاع بر حسب عرف و عادت. و احادیث آل عصمت دال است
بر جواز استیجار امهات بر رضاع اولاد قبل از طلاق و بعد از طلاق.
وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ: و کارسازي کنید میان یکدیگر، یعنی فرمان یکدیگر کنید و با هم موافقت نمائید اي پدران و مادران در باب رضاع
فرزندان، بِمَعْرُوفٍ: به نیکوئی، یعنی باید که والده، اجرت زیادتی نطلبد، و والد در اجرة المثل
ص: 213
امساك نکند و بچه را کمتر از مقدار شرع شیر ندهد، زیرا این مولود از هر دو حاصل شده، پس باید شریک یکدیگر باشند در
رأفت به اولاد. وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ:
و اگر سختگیري کنید و مضایقه کنید در اجرت و رضاع، یعنی مادر زیاده اجرت طلبد و پدر از آن امتناع نماید، یا مادر راضی
نشود به شیر دادن، فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْري پس زود باشد که شیر دهد فرزند را براي پدر، زنی دیگر که سخت نگیرد.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 7] ... ص : 213
( لِیُنْفِقْ ذُو سَعَۀٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً ( 7
لِیُنْفِقْ ذُو سَعَۀٍ: باید که نفقه دهد صاحب فراخی و توانگري، مِنْ سَعَتِهِ: از وسعت و غناي خود به قدر توانائی خود بر مطلّقه نفقه کند،
وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ: و هر که تنگ شده بر او روزي او، یعنی فقیر و تنگدست باشد، فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ: از آنچه داده است خدا او
را، یعنی باید هر یک از غنی و فقیر، بر وفق خود انفاق کنند، لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً: تکلیف نفرماید خدا هیچ نفسی را، إِلَّا ما آتاها:
مگر آنچه به او عطا فرموده از مال، یعنی تکلیف ما لا یطاق نفرماید، سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً: زود باشد که پدید آرد خدا، پس از
دشواري و تنگدستی، آسانی و توانگري.
تنبیه: آیه متضمن چند مسئله است: 1- رجحان توسعه عیال نسبت به اغنیا.
-2 اقتصاد آن نسبت به فقرا. 3- وجوب تکلیف بر قدر طاقت. 4- وعده یسر بعد از عسر.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 8] ... ص : 213
( وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَۀٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِیداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُکْراً ( 8
ص: 214
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَۀٍ: و چه بسیار از اهل شهرها که از روي عناد و فرط جهالت، عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها: سرکشی نمودند از فرمان پروردگار
خود، وَ رُسُلِهِ:
و سرپیچی کردند از امر پیغمبران، و نافرمانی را از حد گذرانیدند، فَحاسَبْناها: پس ما حساب کنیم ایشان را روز قیامت، حِساباً
شَدِیداً:
حسابی سخت که در آن مناقشه باشد، یعنی قلیل و کثیر آن را در حساب آریم و هیچ چیز را فرونگذاریم. وَ عَذَّبْناها: و عذاب کنیم
ایشان را، عَذاباً نُکْراً:
عذابی زشت بعد از حساب که هیچ کس مثل آن ندیده باشد، یعنی عذاب کردیم ایشان را در دنیا عذابی قبیح مانند غرق و خسف
صفحه 140 از 274
و مسخ و صیحه و قحط و شمشیر و غیر آن، و در آخرت محاسبه سخت نمائیم. نزد بعضی محاسبه و تعذیب هر دو در دنیا باشد، و
مراد محاسبه اثبات آن در نامه اعمال حفظ باشد.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 9] ... ص : 214
( فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها وَ کانَ عاقِبَۀُ أَمْرِها خُسْراً ( 9
فَذاقَتْ وَبالَ أَمْرِها: پس چشیدند عقوبت کار خود را، یعنی سزاي شرك و کفر و سرکشی، وَ کانَ عاقِبَۀُ أَمْرِها خُسْراً: و بود سر انجام
کار ایشان زیانکاري، و کدام زیان از آن بدتر باشد که از جنت ابدي و سعادت سرمدي محروم، و به زندان جحیم و عذاب الیم
محبوس گردند.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 10 ] ... ص : 214
( أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً ( 10
ص: 215
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ: مهیا فرموده است خدا از براي مشرکان و معاندان، عَذاباً شَدِیداً: عذابی سخت در هر دو سرا. تکرار براي تأکید و بیان
تقواي مأمور به در آیه بعد. فَاتَّقُوا اللَّهَ: پس بترسید و بیاندیشید عذاب خدا را از مخالفت، یا أُولِی الْأَلْبابِ: اي صاحبان عقول خالص،
و از حال و مآل آنها عبرت گیرید که چگونه در دنیا به عذاب استیصال گرفتار شدند، و به چه نوع در آخرت به نکال و وبال ابدي
معذب شوند. پس از مثل آنچه آنها کردند، احتراز کنید و از مخالفت خدا و رسول بپرهیزید. چون کفار و معاندین منتفع نمیشوند،
لذا تخصیص ارباب عقول نموده به اهل ایمان: الَّذِینَ آمَنُوا: اي اصحاب که ایمان آوردهاید به خدا و رسول، قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ:
بتحقیق نازل فرمود خدا به سوي شما، ذِکْراً: یادآوري را که فرو فرستاده است رسول را.
بیان: در تفسیر (ذکر) سه قول است:
-1 مراد قرآن است، و تسمیه آن به ذکر، به جهت آنست که متضمن موعظه شافیه کافیه، و شرف دنیا، و کرامت عقبی بسته است به
خواندن و عمل کردن به آن.
- -2 مراد جبرئیل، و در تسمیه او چند وجه است: 1- کثرت ذکر میان امم انبیاء. 2- نزول او به قرآن که متضمن ذکر است. 3
مذکور و مشهور است در طبقات آسمان. 4- صاحب ذکر و شرف است.
وجه 3- مراد حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، چنانچه ابن بابویه رحمه اللّه از حضرت رضا علیه السّلام در حدیث مأمون
فرماید: مراد ذکر، رسول خدا، و ما اهل ذکر هستیم، و آن بیان شده در کتاب خدا در سورة الطلاق:
و تسمیه آن حضرت به ذکر وجوهی است: 1- به سبب مواظبت او به «1» .( (قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ
تلاوت قرآن، یا به تبلیغ آن به بندگان. 2- به اعتبار آنکه مسبب است از انزال وحی به او. 3- به سبب
__________________________________________________
. 1) نور الثقلین، جلد 5، صفحات 363 و 364 )
ص: 216
آنکه نام نامی او بر السنه خلقان است. بنابراین تعبیر ارسال به انزال بر سبیل ترشیح باشد، پس معنی آنکه انزال فرموده است به شما
آنکه یاد کرده است رسول را در کتب سلف.
صفحه 141 از 274
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 11 ] ... ص : 216
رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً
( یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً ( 11
رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ: نازل فرمود رسالت را به شما در حالتی که میخواند بر شما آیتهاي قرآن را، یا ارسال رسولی کرده که
تلاوت میکند بر شما آیات خدا را که قرآن است، مُبَیِّناتٍ: در حالتی که روشن و آشکار شده آیات آن، یا روشن کنندهاند آیات
حدود و احکام شریعت را، و خداي تعالی انزال ذکر و ارسال رسل فرموده، لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا: تا بیرون آورد او سبحانه یا قرآن یا
پیغمبر، آنان را که ایمان آورند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و به جا آورند کارهاي شایسته و پسندیده، مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ: از تاریکیهاي
کفر و گمراهی به روشنائی نور ایمان و هدایت، یا از جهل به علم، یا از شبهه به حجت. مراد آنکه حاصل گرداند براي ایشان آنچه
الحال برآنند از ایمان و عمل صالح، زیرا قبل از نزول ذکر و رسول، ایمان نداشته، بلکه بعد از پیغمبر و تبلیغ او ایمان آوردند. وَ مَنْ
یُؤْمِنْ بِاللَّهِ: و هر که ایمان آورد به خدا و تصدیق رسول نماید، وَ یَعْمَلْ صالِحاً: و بجاي آورد کارهاي شایسته از طاعت و عبادت
خالص از ریا و غرض و سمعه، یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي: داخل فرماید او را در بوستانهائی که جاري است، مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: از زیر
مساکن و درختان نهرها ص: 217
شیر، عسل، آب، خالِدِینَ فِیها أَبَداً: در حالتی که جاوید باشند در آن بوستانها، قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً: بتحقیق نیکو گردانیده است
خدا در بهشت براي مؤمن صالح. در این کلام تعجیب و تعظیم آن چیزي است که مؤمنین در آخرت مرزوق میشوند از مثوبات
جلیله و درجات عالیه و نعم باقیه.
[سوره الطلاق ( 65 ): آیه 12 ] ... ص : 217
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ
( عِلْماً ( 12
اللَّهُ الَّذِي: خداي به حق آن ذاتی است که، خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ: بیافرید هفت آسمان را بعضی فوق بعضی، وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ: و
بیافرید زمین را مانند آسمانها، یعنی آن را هفت طبقه خلق فرمود، بعضی تحت بعضی دیگر.
زمخشري گوید: در قرآن هیچ آیتی نیست که دلالت کند بر آنکه زمین طبقه است، مگر این آیه. در روایت آمده که: ما بین هر دو
آسمان، پانصد ساله راه، و زمینها مثل آسمانهایند و مراد مماثله در کیفیت است نه در کمیت، زیرا کمیت آسمان، مخالف کمیت
زمین است. یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ: نازل میشود فرمان خدا میان آسمانها و زمینها، یعنی نافذ است حکم الهی در جمیع آسمانها و زمینها
به حیات و موت و صحت و مرض و غنا و فقر و سایر تصاریف امور بر وجه حکمت و مصلحت، لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ: تا بدانید بدرستی
که خداي تعالی، عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: بر آفریدن همه چیزها و تدبیر همه امورات تواناست، وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ: و بدرستی که خداي
تعالی جاري ساخت فرمان خود را تا بدانید بتحقیق احاطه دارد، بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً: به همه چیزها از روي علم، یعنی علم ازلی احاطه
دارد به تمام اشیا، و هیچ چیز از موجودات علوي و سفلی از دائره علم و قدرت سبحانی خارج نیست.
ص: